شاخه : طنابداران Phylum :Chordata
رده : پرندگان Class : Aves
راسته : آبچلیك سانان Order : Charadriifomes
خانواده : آلسیده Family : Alcidae
جنس و گونه : اوك بزرگ Genus & Species : Pinguinis impennis
نام انگلیسی : Great Auk
مشخصات :
اوك بزرگ در سال ۱۸۴۴، زمانیكه آخرین جفت بازمانده در جزیره ای نزدیك ایسلند كشته شد، منقرض گشت . این جانور طعمه قتل عامهای دسته ـ جمعی قایقهای ماهیگیری شده بود.
اندازه:
طول ; ۷۵ سانتی متر
منقار ؛ ۹ سانتی متر
وزن ؛ ۵ كیلوگرم
تولید مثل :
فصل زادآوری ؛ اواسط اردیبهشت تا اواخر تیر ماه
تعداد تخم ؛ ۱ عدد
دوران جوجه كشی ؛ ۴۴ روز
شیوه زندگی :
عادات : اساساً دریازی و درگروههای كوچك ، بجز مواقع زادآوری كه یك كلنی تشكیل می دادند.
رژیم غذایی : جانوران دریایی
طول عمر: ناشناخته
گونه های خویشاوند:
نزدیك ترین خویشاوند اوك بزرگ احتمالاً گونه ای فسیل بنام Pinguinus alfrednewtoni می باشد. از میان ۲۲ گونه زنده در خانواده در خانواده آلسیده پرنده Razorbillبا نام علمی Alca tordaبیشترین شباهت را دارد.
در كجا و درچه زمانی زندگی می كردند؟
اوك بزرگ درآبهای آتلانتیك شمالی زندگی می كرد و در جزایردورافتاده منطقه خصوصاً نزدیكی سواحل فونك ایلند در فاصله ای از نیوفاوندلند نزدیكی سواحل ایسلند ،faroes ، سنت كیلدا و احتمالاً در سایر جزایر اسكاتلندی ، زادآوری می كرده است . علاوه بر این در طول سواحل اقیانوس قطب شمال نیز زادآوری می كرده است .احتمال می رود كه بعضی از آنها در زمستان به سمت جنوب و مناطق دوری مثل فلوریدا و مدیترانه می رفته اند.
اوك بزرگ قدرت پرواز نداشت و به همین خاطر به راحتی صید می شد و هزاران سال به خاطر گوشتش به طور گسترده شكار شد .بازرگانان پر، در قرن هجدهم به دنبال منبع جدیدی جهت پركردن بالشها وكوسنها بودند و به این خاطر سرعت انقراض این گونه افزایش یافت .
خصوصیات :
اوك بزرگ بزرگترین گونه اوك به شمار می رفت . این جانور تقریباً به اندازه یك غاز بوده و وزن آن پنج برابر اوكهای امروزی بود. در حین تكامل اندازه بالهایش آنقدر كوچك شدند كه برای پرواز نامناسب گشتند. وضعیت قرارگرفتن پاها در عقب بدن اوك بزرگ او را در شنای عقب كمك می كرد ولی برای حركت در خشكی باعث كندی جانور می شد.
این پرنده بی پرواز خصوصاً هنگام حضور شكارچیان در ساحل دریا آسیب ـ پذیر می گشت . بسیاری از دریانوردان هنگام كشتیرانی برروی آبهای اقیانوس آتلانتیك شمالی با این پرنده روبرو می شدند، با وجود این اطلاعات اندكی از شیوه زندگی آن در دسترس است . احتمال می رود كه این پرنده وجوه مشترك فراوانی با اعضای زنده خانواده اش ، مثل اوك كوچك و پافین ، داشته است .
زیستگاه :
اوك بزرگ بیشتر اوقات سال را در دریا، خصوصاً در اقیانوس آتلانتیك شمالی می گذراند. این پرنده از مقادیر زیادی ماهی تغذیه می كرد ، تعداد قابل توجهی ازآنها درحال شنا كردن در آبهای كم عمق Grand Bank درجنوب نیوفاوندلند دیده می شوند. همچنین در اطراف جزایركوچك صخره ای نزدیك ساحل جزیره زندگی می كردند. این پرنده پرواز نمی كرد با وجود این كاملاً
هم بی تحرك نبود وآثاری از این پرنده در مكانهائیكه در جنوبی ترین محدوده پراكندگی این جانور است مثل فلوریدا، بریتانیا و ایتالیا، نیز دیده شده است .
تغذیه :
رژیم غذایی اوك بزرگ به خاطر زندگی در دریا در بیشتر اوقات سال ، تقریباً به طور كامل از ماهی و بی مهرگان مختلف دریایی تشكیل می شد. این گونه مانند سایر اعضاء خانواده اش با پس زدن همزمان پرده های پا در آب فرومی رفت و بالهایش را تا اندازه ای باز می كرد. اوك بزرگ وقتی در زیر سطح آب به منظور تغذیه شكار می كرد از پاهای پرده دارش همراه با بالهای كوتاه و قوی كه به عنوان وسیله اصلی رانش شكل گرفته بودند، جهت هدایت بدنش استفاده می كرد.
تولید مثل :
اوك بزرگ عموماً پرنده ای آرام بود، به جز در فصل زادآوری ؛ در این زمان برای ایجاد فضای تولید مثلی و تشكیل جفت سروصدا می كرد. اوك بزرگ از اواسط اردیبهشت تا تیرماه در جزیره های كوچك و دورافتاده صخره ها و پرتگاهها لانه سازی می كرد. كلنی های این پرنده اغلب بزرگ بودند واحتمالاً با سایر اوكها و پرندگان دریایی مخلوط می شدند. اوك بزرگ ماده یك تخم می گذاشته و هر دوی والدین در جوجه كشی همكاری می كردند. آنها تخم را درمیان پاهایشان می گرفتند وآن را با پرهای ضخیم قسمت تحتانی شكم گرم می كردند. جوجه پوشیده از كرك پر بعداز ۴۴ روز از تخم خار ج می شده است . هر دوی والدین مسئولانه در تغذیه و نگهداری جوجه در طی دوران اولیه زندگی همكاری می كردند.
آیا می دانید؟
*كشف استخوانهای فسیل شده در كنار بقایای محل زندگی انسان این احتمال را بوجود آورد كه شكارچیان در بیش از ۸۰۰۰ سال پیش برای اولین بار اوك بزرگ را شكار كردند.
* شكار اوك بزرگ در سطح بسیار گسترده ای صورت می گرفته است ، گزارشها نشان می دهند كه دریك روز ۱۰۰ هزار تخم جمع آوری می شده و قایقها از لاشه اوك بزرگ پر می شده اند.
* در سال ۱۹۷۱ مدیر موزه تاریخ طبیعی ایسلند رقمی بالغ بر ۹۰۰۰ پوند را برای پوست اوك بزرگ پرداخت .
طاووس نام دو گونه از پرندگان است که جنس نر آن پرهای بسیار زیبایی بهویژه در ناحیه دم دارد. این دو گونه عبارتاند از طاووس هندی با نام علمی (Pavo cristatus) و طاووس سبز Pavo muticus.
طاووس هندی بومی هند، پاکستان و سریلانکا است و پرندهٔ ملی هند بهشمار میرود. و طاووس سبز که پرندهای در معرض انقراض است بومی شرق میانمار تا جاوه است. طول قد آن به ۲٫۳۰ متر میرسد. معمولاً پرهایش را برای زیبایی خود میگستراند تا در مقابل ماده خود که فاقد این گونه پرهاست خودنمایی کند. این پرنده صدایی بلند دارد و از پرندگان دانه و میوهخوار است.
پَنگوئنها پرندگانی هستند بدون قدرت پرواز از راسته گُوِهسانان (Sphenisciformes) از خانواده گُوهگان (Spheniscidae) که از ماهیها تغذیه میکنند آنها بالهای کلفتی دارند که به عنوان باله شنا از آن بهره میگیرند. پنگوئنها در جاهای سردسیر نیمگردی پایینی زمین زیست میکنند.
نام راسته و خانواده آنها نمایانگر شکل گوهای بدن آنها است.
از نظر ریشهای نام پنگوئن متعلق به پنگوئن اقیانوس منجمد شمالی میباشداین پرندگان قادر به پرواز نیستند زمانی که ملوانها به اقیانوس منجمد جنوبی رسیدند همین نام را به پرندگان آنجا که قادر به پرواز نبودند اطلاق کردند. در مورد ریشه این نام گوناگون گویند.
چکاوک (قـُبـره ) پرندگانی خوش آواز باپر وبال رگه رگه وقهوهای رنگ هستند که اغلب درحال پرواز آواز میخوانند. روی زمین بیشتر راه میروند یا میدوند. معمولاً ناخن انگشت عقبی پای آنها دراز، راست ونوک تیز است. اغلب بطور دسته جمعی دیده میشوند. جز در مورد استثنائی. نر وماده آنها همشکل است. روی زمین آشیانه میسازند. از دانهها، حشرات ونرم تنان تغذیه میکنند.
چکاوک سنگلاخ طولش ۱۵ سانتینتر است. چکاوکی خاکی رنگ وبدون نشانههای خاص. باسر کاملاً گرد ورنگ یکدست که از قهوهای خاکی یا قهوهای مایل به خاکستری تا قهوهای مایل به خرمائی کمرنگ متغیر است تشخیص داده میشود. رگههای بسیار کمرنگ روی سینه اش از فاصله کم نمایان است. دمش فاقد رنگهای سیاه وسفید میباشد. کمتر از سایر چکاوکها اجتماعی است و غالباً جفت جفت یا بصورت گروهای کوچک دیده میشود. بالهایش کاملاً گرد است. پرواز خاص دارد وبال زدنش توام با تکانهای مخصوصی است.
بومی وفراوان است. خانواده چکاوک عمدتاً در نیمکره شرقی زندگی میکنند شاید معروفترین چکاوک، چکاوک آسمانی است که در سراسر اروپا ونواحی معتدل آسیا زندگی میکنند. بلندیش به ۱۸ سانتیمتر میرسد. پوشش پشتی رنگ پرهایش قهوهای تیرهاست. چکاوک آسمانی معمولاً لانه اش را روی زمین میان کشتزارهای باز میسازد. ممکن است در ساختن لانه از علف، مو، تکههای پارچه وغیره استفاده نماید. چکاوک آسمانی بواسطهٔ آوازه خوان هنگام پرواز شهرت دارد. مردم اغلب آواز آنها را هنگام پرواز میشنوند.
پس از جفت گیری چکاوک ماده مابین ۴ تا ۵ تخم میگذارد که به رنگ خاکستری با علائم قهوهای زیتونی است. چکاوک ممکن است در یک فصل دو جوجه پرورش دهد. چکاوک روی زمین ومیان بوتههای کوتاه لانه میسازد.
طوطی دریایی مربوط به سه گونه کوچک از تیره ماهیگیرک است که در طول فصل تولید مثل دارای منقار رنگ روشن میباشد. این پرندگان دریایی در سواحل زندگی کرده که غذا را در درجه اول با شیرجه زدن درون آب بدست میآورند. آنها در کولونیهای بزرگ در صخره های ساحلی و یا جزایر دور از ساحل، در شکاف میان سنگها یا در سوراخها در خاکلانه میسازند.این پرنده به غلط در فرهنگ عامیانه اسکل نامیده میشود که این مطلب هیچگونه بار علمیای نداشته و این کلمه در هیچ لغت نامه فارسی وجود ندارد.
تمام گونههای طوطی دریایی پرهای زینتی عمدتا سیاه و سفید، و منقار قوی و بزرگ دارند. قسمتهای بیرونی رنگی از نوک آنها پس از فصل تولید مثل ریخته، یک منقار کوچک و کند برجای میماند. بالهای کوتاه آنها را برای شنا کردن با تکنیک پرواز در زیر آب انجام میشود. در هوا، بال خود را به سرعت (تا ۴۰۰ بار در دقیقه) در پرواز سریع بهم میزنند، اغلب پرواز در سطح پایین بر فراز اقیانوس است.
کاکاپو ( به زبان مائوری : kākāpō به معنی طوطی شب ) نام پرندهای است که بومی جزیره نیوزلند میباشد . این پرنده پرواز نمیکند و بر روی زمین و معمولاً در شب به بیرون از لانه خود میآید . این پرنده بشدت در معرض انقراض قرار دارد به طوری که همکنون چیزی در حدود شصت و پنج عدد از این پرنده وجود دارد . در گذشته به علت اینکه هیچ دشمن طبیعی نداشت تعداد آنها زیاد بود ولی همکنون و پس از ورود اروپاییان که با خود حیواناتی همانند سگ و گربه آوردهاند نسل این حیوانات در خطر انقراض قرار دارد . این پرنده معمولاً تنها زندگی میکند . این پرنده در هنگام شب به ارتفاعات کوهستان میرود و در طول مسیر خود چالههای کم عمقی حفر می کند.کاکاپو داخل این چالهها می نشیند و به کمک کیسه هوایی که در سینه دارد صدای بسیار بلند و پر حجمی تولید می نماید.این صدا در تمام کوهستان و درههای آن پیچیده و باعث جذب طوطی ماده می گردد.
کاسوواری مرغی درشت هیکل است که از شترمرغ کوچک تر می باشد. این مرغ در جنگل های بارانی استرالیا، گینه نو و جزایر پاپوا زندگی می کند و خوراکش میوه و جانوران کوچک است. این مرغ رنگارنگ کمی شبیه شترمرغ است این حیوان در هر پا سه چنگال دارد و این امر سبب می شود لگدی مرگبار داشته باشد.
این پرنده کمی خجالتی است، اما وقتی عصبانی شود باید بسیار مراقب بود، چون با پنجه ها و منقار تیزش حمله می کند و خیلی خطرناک است. اگر این پرنده زیبا را در باغ وحش زندانی کنید باید با حصارهای آهنی دور و برش را بپوشانید.
پَرَستو یا چلچلهپرندهای حشره خوار است که تاکنون ۷۴ گونه از آنرا شناسایی کردهاند و در بسیاری از مناطق یافت میشود. این پرندهٔ کوچک را با قد و بدن کشیده (حدود ۲۰ سانتیمتر)، بالهای باریک و نوکتیز، منقار کوتاه و پاهای سست و کوچک، به آسانی میتوان از دیگر پرندگان باز شناخت. برخی از گونههای آن دمهای شاخهدار دارند. پر و بال پرستوها میتواند یکدست و یا دارای نشانهایی به رنگ آبی و سبز با جلای فلزی باشد.
پلپلاسی (در سیستان)، پرستوک، پیرسوک، پرستک، خطّاف، فرشتو، فرشتوک، فراشترو، فراشتروک، فراشتک، فراستوک، پلستک، پیلوایه، حاجی حاجی، پالوانه، پالوایه، بادخورک، فرستو، فرستوک، بالوایه، ابابیل (در تداول عامه )، بهار، زازال، چلچله، فرتوک، بلوایه، دُمسنجه، دُمسیجه، بلسک، داپرزه، دال بوز، دال پوز، دال بوزه، دال پُوزه، از نامهای دیگر معادل پرستو در زبان فارسی میباشند. در گویش کرمانی اسپریچو به معنای پرستو آورده شده است. در گویش دزفولی به آن شوپلیشک یا شوپلشک می گویند.
در موسم جفتگیری و تخمگذاری پرستوی ماده تا پنج تخم میگذارد، ومدت پانزده روز روی تخمها میخوابد، و پس از بیرون آمدن جوجهها از تخم (تفقیص) و سپری شدن ۲۵ روز جوجهها برای ترک لانه آماده میشوند. اما چند شب نخست را به آشیانه برمیگردند، و از آن پس برای همیشه لانه را ترک میگویند.
ساختن آشیانه به کمک هردو پرستوی نر وماده صورت میگیرد. لانه را از گِل و ساقهٔ علفها ی خشک و پـَر ساخته میشود. بدلیل یکسانی رنگ پرهای پرستو (چلچله) نر و ماده و باز شناختن آنها از یگدیگر آسان نیست.
پرجمعیتترین گونهٔ پرستو، چلچلهٔ سینه خاکستری است که در آسیا، اروپا، و آمریکای شمالی زندگی میکند. این گونه پرستو گاه در یک فصل سه بار تخم میگذارد. و جالب اینجاست که وقت تخمهای نوبت اول به جوجه تبدیل شدند، پس از ترک لانه جای دوری نمیروند، بلکه در نزدیکی آشیانه میمانند و در غذا دادن به جوجههای نوبت دوم و سوم به پدر و مادرشان کمک میکنند.
از دیر باز تاکنون انسان میخواسته پی به انگیزهٔ مهاجرت پرندگان ببرد وبداند که چه عواملی در جهتیابی آنها نقش دارد. در هرسال گروههای زیادی از پرندگان که به (پرندگان مهاجر) مشهورند گاهی از شمال به جنوب، وگاهی هم از جنوب به شمال مهاجرت میکنند، ودر این مهاجرت هزاران مایل راه را طی میکنند ودها هزار ده وشهر وروستا را پشت سر میگذارند. البته عوامل طبیعت، دما، آب وهوا، سرما و گرما در این هجرت سالیانهٔ پرندگان نقش مهمی دارد. «پرستوها» سالانه هفده هزار کیلومتر راه را میپیمایند، واز قارهای به قارهٔ دیگر کوچ میکنند، و دارای رکورد سرعت در بین دیگر مهاجران هستند. به طوری که نوشتهاند چهار هزار کیلومتر را در بیست وچهار ساعت میپیمایند. یعنی باسرعت ساعتی حدود صد وهفتاد کیلومتر. گفته میشود که انسان به «پرستو» علاقهای خاص دارد چنانکه سرخ پوستان آمریکایی (در سنتی پیش از دوران مکاشفات کریستوف کلمب) کدو حلوایی را به شاخهای میآویختند تا پرستوها درون (مغز) کدو را بخورند ودر میان آن، برای خود لانهای بسازند. در مورد کوچ پرندگان نظرات متعددی وجود دارد. تا پیش از ابراز نظریهٔ جدید گمان بر این بود که رهبری پرندگان با تجربه و مسن، میدان مغناطیسی زمین، نیروی کوربولیس، تابش آفتاب، وساعت فیزیولوزیکی، در کوچ وجمعیت یابی پرندگان مؤثرند. در سال ۱۹۰۶ میلادی دانشمند زیستشناسی آلمانی «اشنایدر» این حقیقت را حدس زد که پرندگان از روی حرکت خورشید جمعیت یابی میکنند. پس از عرضهٔ فرضیهٔ اشنایدر، دکتر (کرامر) نخستین دانشمندی بود که درستی فرضیه اشنایدر را به کمک آزمایشهای گوناگون، بررسی و ثابت کرد. وی دریافت که حس جهت یابی پرندگان از روی حرکت خورشید به قدری دقیق است که آنها حتی مقدار تغییر وضع ساعت به ساعت خورشید را هم میسنجند.و بدین صورت به قدرت خدا بیشتر پی می بریم.
پیغوی کوچک، قوش بومی آسیا و آفریقا، مارمولکی را که شکار کرده میخورد.
قوش دمقرمز، قوش بومی آمریکا شمالی و مرکزی، موشی را که شکار کرده میخورد.
قوش به گروهی از پرندگان شکاری گفته میشود. این واژه تعریف دقیقی ندارد و ممکن است به هر پرندهٔ شکاری گفته شود، اما معمولأ به گونههای کوچکتر خانوادهٔ Accipitridae (عقابیان یا قوشیان) به ویژه زیرخانوادهٔ Accipitrinae یا در اصطلاح بازداری سنتی شکاریان زردچشم اشاره دارد. گونههای بزرگتر این خانواده را عقاب، کرکس، سنقر، کورکور و سارگپه مینامند.
حَواصیل پرندهای است از راستهٔ لکلکیان (Ciconiiformes)، خانوادهٔ حواصیلان (Ardeidae).
لکلکها و حواصیلها همانندی زیادی دارند. لکلکها پرندگانی بلند قامت با پاهایی بلندند. حواصیلها دریاچهها را بیشتر ترجیح میدهند، در حالی که اکثر لکلکها در میان علفزارها و بوتهها گشت میزنند.[۱]
تمام این پرندگان از جانوران کوچک روی زمین تغذیه میکنند. این پرندگان، در آسمان آهسته و بسیار زیبا پرواز میکنند. حواصیلها به هنگام پرواز گردنشان را بالا میگیرند، ولی لکلکها گردن خود را کشیده و افقی نگه میدارند.[۲]
در ایران ۱۳گونه از سرده حواصیل شناسایی شدهاند که ۹گونه آن به صورت بومی و مهاجر عبوری در گیلان وجود دارند که هفت گونه آن در تالاب کرفستان شهرستان رودسر دیده شدهاست.[۳]
حواصیلها به استناد قانون شکار و صید و مصوبه شورای عالی محیط زیست از گونههای حمایت شده در ایران بهشمار میآیند.[۴]
جغد جارزن (نام علمی: Megascops) سردهای (جنسی) از جغدهای اصلی[۲] است و در این سرده ۲۱ گونه زنده وجود دارد.
هنوز گونههای تازهای از جنس جغدهای جارزن کشف و بازشناسی میشوند که بیشتر این کشفها در کوهستانهای آند صورت میگیرد.
در سدهٔ بیستم این سرده را با سردهٔ مرغ حق ادغام میکردند اما امروزه بررسیهای زیستی، رفتاری و ژنتیکی نشان دادهاست که این گونهها، جنس جدایی را تشکیل میدهند.
جغد شاخدار یا جغد گوشدراز (نام علمی: Asio otus، پیش از این: Strix otus) گونهای از جغد است که در آسیا، اروپا و آمریکای شمالی زادوری میکند.
جغد شاخدار از سرده (جنس) جغدهای گوش بهسر و از خانواده جغدان است. در زبان انگلیسی به سردهای دیگر از جغدها نیز جغد شاخدار[۲] میگویند. بنابراین، باید مراقب بود در برگردان فارسی، این سرده و آن گونه با هم اشتباه گرفته نشوند.
جغد شاخدار را در حالت نشسته از روی گوشپرهای بلندش به آسانی می توان شناسایی کرد، اما گاهی اوقات هنگام استراحت گوشپرهایش را جمع میکند. تغذیه این گونه جغد، از پستانداران کوچک، پرندگان و حشرات است و برای نشستن به طور متداول، درختهای سوزنیبرگ را برمیگزیند.[۳]
جغد جنگلی (نام علمی: Strix aluco) یک گونه از جغد با بدن کوتاه و پهن است که در بیشتر جنگلهای اوراسیاُ از جمله در جنگلهای ایران[۱] یافت میشود.
پایینتنه جغد جنگلی کمرنگ با رگههایی تیره است و بالاتنه آن یا قهوهای است یا خاکستری. جغد جنگلی از پرندگان غیرمهاجر است و در سوراخهای درختان لانه میکند.
جغد جنگلی جانوری است شبرو که غذای خود را بیشتر از راه خوردن جوندگان تامین میکند. جغد جنگلی از کمینگاههای خود بر سر طعمه فرود میآید و جانور جونده را یکجا میبلعد. سازگاریهایی که بینایی و شنوایی این نوع جغد با تاریکی شب دارد و پرواز بیصدایی که انجام میدهد از او شکارچی ماهری ساختهاست.
جغد جنگلی توان شکار جغدهای کوچکتر را دارد اما خود طعمهای است برای جغد عقابی و باز. روباههای سرخ نیز از عوامل مهم مرگومیر نوزادان جغد جنگلی هستند.
جغد کوچک (Athene noctua) یک پرندهاست که در ناحیههای گرم اروپا، آسیا، کره و آفریقای شمالی زندگی میکرد. با این که در بریتانیا یافت میشود اما حیوان بومی آن نیست و برای اولین بار در سال ۱۸۴۲ به بریتانیا آورده شد.[۱] همچنین برای جزیره جنوبی در نیو زیلند در اوایل سده بیستم جغد کوچک به محیط زیستش اضافه شد.
جغد برفی (Bubo scandiacus) یک جغد از خانواده جغد معمولی است. این گونه جغدها اولین بار در سال ۱۷۵۸ توسط کارل لینه طبقهبندی شدند. این جغدها در آمریکای شمالی به جغد بزرگ سفید و جغد شمالگانی نیز معروفند. این جغد همچنین پرنده رسمی استان کبک است.
هدویگ، جغد خیالی در دنیای هری پاتر، یک جغد برفی بود.
Lechusa stirtoniMiller, ۱۹۵۶ (میلادی) Strix alba Scopoli, 1769 Strix pratincola Tyto delicatula (Gould, 1837)
جغد انبار (نام علمی: Tyto alba) بیشترین گستردگی را میان جغدها دارا میباشد و میزان گستردگی آن در میان سایر پرندگان نیز مثال زدنی است. این خانواده یکی از دو خانواده اصلی جغدها را تشکیل میدهد؛ خانواده دیگر، جغدان یا جغدهای اصلی (Strigidae) نامیده میشود.
جغد انبار به غیر از قطب و بیابانها تقریبا در همه جا یافت میشود که از آن جمله می توان به کمربند آلپاید، بخشهای اعظم اندونزی و جزایر اقیانوس آرام اشاره کرد. نامهای دیگری نیز بر حسب ظاهر، محل سکونت و پرواز ساکت و ترسناک این پرنده بر آن نهاده شده است. نام علمی که توسط جووانی اسکوپولی[۸] در سال ۱۷۶۹ انتخاب شد که به معنی جغد سفید است.
جغد انبار جغدی است درازپا، با بالهای گسترده، رنگ روشن و دم تقریبا مربعی. بسته به زیرگونه، طول آن ۲۵ تا ۴۵ سانتیمتر و پهنای بال آن ۷۵ تا ۱۰۰ سانتیمتر است. به هنگام پرواز می توان آنها را از روی حرکات موجی و پاهای پوشیده از پر آویزان، از جغدهای عادی تمیز داد.
جُغد (بوف، بوم) نام پرندهای شکاری است از راسته بوفسانان ، که دارای قدرت شنوایی و بینایی بسیار بالاییست.[۶] جغدها در همه قارهها به استثناء جنوبگان مشاهده شدهاند.
جغد پرنده سودمندی است زیرا خوراکش انواع موش است و در شکافهای تنه درختان و آشیانههای متروک زاغان لانه میگذارد. جغدها معمولاً شبرو و پگاهرو هستند یعنی هنگام پگاه و شفق از لانه بیرون آمده و شکار میکنند.[۶]
کوچکترین جغد، جغد کوتوله آمریکای شمالی میباشد طول آن فقط ۱۵ سانتیمتر یعنی به بزرگی یک گنجشک است. تخم جغد همیشه به فاصله چند روز میشکند و نوزاد به دنیا میآید.[۷]
نقش و رنگ پرهای جغدها حالت استتاری دارند تا به هنگام استراحت روزانهشان از مزاحمتها بکاهند.
جغد پرندهای است با صورتی پهن، منقاری خمیده و چشمهایی درشت و پاهای بزرگ، در دو طرف سرش دو دسته پر شبیه گوش گربه قرار دارد که گوشپر نامیده میشوند.[۶]
دارای سر بزرگ، صورت پهن و منقار قوی قلابمانند و نیمپیدا و چنگالهای تیز و نیرومند است.[۱۱] منقار قلابشکل نیرومندش به همراه چنگالهای قوی او برای نگه داشتن طعمه به کار میرود. رنگش معمولاً کرم قهوهای است. در نوکش یک شکاف هست. سرش بزرگ است. او هوای تاریک را دوست دارد. شبها پرواز میکند.
جغد نوکی کوچک و ظریف دارد. دور دهانش پرهای زبری هست که شبیه مو میباشد ولی مو نیست. پاهایش کوچک است و پنجههایش ضعیف و بیطاقت. پر و بال او صاف است و خیلی آرام پرواز میکند. نوک پرهای جغد به شکلی طراحی شده که در هنگام حمله به طعمه صدای پرها کم باشد.
پرواز آنها بیصداست، بعضی از آنها گوشپرهای مشخصی دارند. پاهای پوشیده از پر دارند. تکزیاند و بیشترشان روی درخت زندگی میکنند. نر و ماده آنها همشکل است ولی مادهها بزرگترند.[۱۱]
جغدها همیشه طعمه خود را درسته میبلعند و پس از آنکه بخشهای گواردنی آن را گواردند بازمانده آن را به شکل تفاله از راه دهان بیرون میاندازند.[۷]
جغد چشمهای بزرگ و رو به جلو دارد که استفاده از هر دو چشم را در یک زمان برای او میسر میسازد و دید دوچشمی را فراهم میکند. دید دوچشمی برای برآورد فاصلهها به هنگام حمله سودمند است. چشمهای جغد بسیار حساس است و به خاطر بزرگی چشمها حتی در نور خیلی کم میتواند ببیند و به همین خاطر خوب شکار میکند. چشمهای جغد اما به چشمخانه چسبیده و در حدقه ثابت است و از اینرو برای دنبال کردن حرکات طعمه، جغد ناچار است همه سر خود را به پهلو یا پشت بچرخاند. جغد گردن دراز و انعطافپذیری دارد که در زیر پرهایش پنهان شده و این گردن چرخاندن کامل سر را برای او میسر میسازد.[۱۲]
نیروی شنوایی جغدها قوی است و شکل پهن و قرصمانند صورت آنها به هدایت صدا به سوی گوشهای بزرگشان کمک میکند. منقار رو به پایین آنها نیز برای این است که برای دریافت صدا کمترین مانع را ایجاد کند. در بیشتر گونههای شببیدار جغد، یکی از گوشها کمی بالاتر از گوش دیگر قرار گرفته تا صداها را در حالت حرکات عمودی طعمه نیز دریافت و دنبال کند. جغدها با این قدرت شنوایی خود میتوانند جهت حرکت طعمه را با دقت بالایی تشخیص دهند.[۱۲] برخی از جغدها دارای چنان قدرت شنوایی هستند که میتوانند یک طعمه را در تاریکی مطلق تشخیص دهند.
یک گله گاو را در حال چرا تصور کنید … بعضی آرام در حال صرف علقند ، بعضی ها ولو شده اند و نشخوار میکنند .حالا جای هر گاو یک پرنده بگذارید ؛ پرنده ای که نه شاخ دارد ، نه سم و نه ماع میکشد ؛ ولی کمی متوهم است و ادای گاو در می اورد . تصویری که الان در ذهن دارید شاید عجیب و ناماءنوس باشد اما واقعی است.پرنده ای وجود دارد که بجای نوشیدن شهد گل ، برگ ها را می چرد ، درست مثل گاو و گوسفند ساعت ها برای هضم علوفه صرف میکند و یکمی هم بوی پهن میدهد …
این پرنده عجیب و غریب ساکن آمریکای جنوبی ، هواتزین نام دارد.شخصیت و ظاهر این پرنده متوهم ترکیبی از مرغ،گاو و داینسور های ژوراسیک است .
دارکوب جیلا (نام علمی: Melanerpes uropygialis) یکی از بیش از ۱۲ گونه مختلف دارکوبهاست که در غرب آمریکا پیدا میشوند. بر خلاف انواع دیگر دارکوبها این پرنده در مناطق خیلی خشک زندگی میکند و لانه خود را به جای آنکه در تنه درختان بسازد آن را در بدنه کاکتوسها درست میکند تعداد زیادی از پرندگان دیگر مثل جغد از لانههایی که دارکوب جیلا از خود به جا گذاشته است استفاده میکنند.
دارکوب سبز (نام علمی: Picus viridis) یکی از پرندگان خانواده دارکوبها است. این دارکوب اروپایی آسیایی بر خلاف بسیاری از دارکوبها بیشتر وقت خود را روی زمین میگذراند او از حشرات تغذیه میکند و در شکار مورچه بهوسیله زبان خیلی بلندش متخصص است او زبان خود را در زمانی که به آن احتیاج ندارد در داخل جمجمه اش میپیچاند و جمع میکند اما وقتی زبانش را بیرون میآورد و دراز میکند طول زبانش چهار برابر طول بدنش میشود.
دارکوب کوبایی (نام علمی: Xiphidiopicus percussus) گونهای از دارکوبها و تنها گونهٔ سردهٔXiphidiopicus میباشد که بومی کشور کوبا بوده و زیستگاه آن جنگلهای خشک (جنگلهایی با طول دورهٔ خشکسالی بالا و بارندگی کم)، جنگلهای پست بارانی و جنگلهای خشکشدهٔ قدیمی میباشد.
دارکوب ژاپنی تا ۳۰ سانتیمتر رشد میکند. بالها و دمش سبز روشن، سر، گردن و سینهاش خاکستری و شکم و قسمتهای زیرین بدنش سفید همراه با نقوشی سیاه رنگ است. تاج پرنده قرمز بوده و خط سبیلی سیاه و یا قرمز رنگ دارد.
دارکوب بلوطی (نام علمی: Celeus elegans) گونهای از دارکوبهاست. این دارکوب کوچک به دلیل روش خاصی که برای انبار کردن غذا دارد معروف است او هر چیز چوبی از قبیل درخت، ساختمانها یا تیرها را سوراخ میکند و بعد هر سوراخ را با بلوط پر میکند دارکوبهای بلوطی در گروههای اجتماعی کوچک تا ۱۶ پرنده زندگی میکنند و هر گروه از نواحی اطراف محل انبار غذایش در مقابل گروههای دیگر دفاع میکند.
دارکوب زیتونی (نام علمی: Mesopicos griseocephalus) گونهای دارکوب آفریقایی است به طول ۱۸ تا ۲۰ سانتیمتر که سری خاکستری، بدنی به رنگ سبز زیتونی و زیر دمی قرمز دارد. همچنین پرندهٔ نر تاجی نیز قرمز رنگ دارد.
ظاهراً این گروه از پرندگان با توکانها تفاوت دارند اما جزو خانوادههای نزدیک به هم هستند هر دوی این پرندگان دارای پاهایی هستند که ۲ چنگال به سمت جلو و ۲ چنگال به سمت عقب دارند وقتی پرواز میکنند بالهایشان را به سرعت به هم میزنند و در نتیجه در هنگام حرکت در هوا بالا و پایین میشوند.
در حدود بیش از ۲۰۰ گونه دارکوب در جهان وجود دارد. دارکوبها تقریباً در هر جا که درخت باشد دیده میشوند.
دارکوبها منقارهای نیرومندی دارند که برای سوراخ کردن پوست درختان و جستجوی حشرات به کار میبرند آنها طعمههای خود را به وسیله زبان بلند که دارای نوک چسبناکی است از مخفیگاهشان بیرون میکشند.
پلیکان بزرگ سفید (Pelecanus onocrotalus) که به نامهای پلیکان سفید شرقی یا پلیکان سفید نیز شناخته میشود یک پرنده از خانواده پلیکان است. محل زندگی آن از جنوب شرق اروپا تا سراسر آسیا و آفریقا در باتلاقها و دریاچههای کمعمق است.
پلیکان پا خاکستری (Pelecanus crispus) یکی از اعصای خانواده پلیکان است. محل زندگی آن از جنوب شرقی اروپا تا هند و چین است. این پلیکان در دریاچههای کمعمق زندگیکند و لانهاش را از گیاهان میسازد
این پرنده بزرگترین پلیکان و حتی از بزرگترین پرندگان به شمار رفته و طول آن ۱۷۰–۱۹۰ سانتیمتر (۶۷-۷۵ اینج) و وزن آن ۱۱–۱۵ کیلوگرم (۲۴-۳۳ پوند) و تنها طول بال آنها ۳ متر (۱۰ پا) غذای این پرنده ماهی و پرندگان کوچک است.
لکلک نیل (نام علمی: Balaeniceps rex) یک نوع پرنده لکلک مانند است که در شرق استوایی آفریقا از سودان تا زامبیا سکونت دارد.
لکلک نیل پرنده بسیار بزرگی است، بطوریکه ارتفاع پرنده بالغ از ۱۱۵ تا ۱۵۰ سانتیمتر، طول آن از ۱۰۰ تا ۱۴۰ سانتیمتر، عرض بالها از ۲۳۰ تا ۲۶۰ سانتیمتر و وزن آن از ۴ تا ۷ کیلوگرم میباشد.[۲]
مهاجرت تابستانی و تولیدمثل اقامت در طول سال مهاجرت زمستانی
(محدودهها به طور تقریبی مشخص شدهاند)
Ciconia nigra
لکلک سیاه پرندهایست به طول ۹۵ سانتیمتر، دارای پر و بال سیاه براق با جلای زرشکی و سبز و سطح شکمی سفید. منقار، دور چشم و پاهای این پرنده سرخ رنگ است. لکلک سیاه پرندهای است تک زی و دیر انس که به تنهائی یا دسته جمعی مهاجرت میکند.
این پرنده، ۹۷ سانتی متر طول دارد. آبزی است و به واسطهٔ سر، گردن و پشت سیاهش، کاملا از حاجی لکلکها متمایز است. منقار و پاهایش بلند و قرمز رنگ است. در پرندهٔ جوان، منقار و پاها سبز رنگ است. زیر تنه کاملاً سفید، سر و پشتش سیاه با جلای بنفش سبز و چشمانش قهوهای رنگ است. نر و ماده همشکلاند. عمدتاً از ماهی و گاهی از حشرات، ملخها، سمندرها و نیز از جوندگان و پستانداران کوچک، مارها و مارمولکها تغذیه میکند.
این پرنده در نواحی آبهای شور و شیرین، رودخانههای کم عمق با ساحل شنی، کانالها، جزایر، اراضی سیلابگیر و نواحی پر درخت کنار دریاچهها به سر برده و معمولاً روی درختان آشیانه میسازد. در ایران، به تعداد کم و مهاجر و در مناطق جنوبی کرمان و فارس و نیز در مناطق شمال غرب، به صورت گروههای کوچک مهاجر دیده میشود.
لک لک سفید طول بدن ۱۰۰ سانتیمتر است. این پرنده بهوسیله پر و بال سفید، شاهپرهای بالی سیاه براق، گردن دراز، منقار و پاهای دراز برنگ سرخ و روشن به آسانی تشخیص داده میشود. روی درختها وساختمانها مینشیند ودر این حالت اغلب یک پای خود را جمع میکند. آرام وبا تأنی راه میرود. در پرواز آهسته بال میزند واغلب بالباز اوج میگیرد ودر ارتفاع زیاد پرواز مینماید. طرح بدن درحال پرواز با گردن دراز کشیده آن را از حواصیل، پلیکان و کرکس مشخص میکند. بصورت گلههای نامنظم مهاجرت میکند. زود انس میگیرد.
تالاب ها، علفزارها و کشتزارهای پر آب . در فصل زادوولد معمولا نزدیک مناطق مسکونی دیده می شوند، بر روی بام ساختمان ها، تودههای علف، تیرهای تلگراف و گاهی روی درختها آشیانه می سازند .
لک لک کاکل دار آسیایی تا ۷۸٫۵ سانتیمترطول دارد.سر آن تا حدودی برهنه است گاهی پوست صورتش قرمز است و کاکلی سفید رنگ بر روی گردن دارد.این گونه یکی از گونههایی است که در معرض خطر انقراض قرار دارد.
لک لک پرندهای بزرگ، با پاها و گردن دراز و منقار بلند و راست میباشد که آهسته به پرواز در میآیند ودرحال پرواز پاها و گردن را کشیده و اندک رو به پائین نگه میدارند. آرام و کند راه میروند. نر و ماده هم شکلند. روی درختها، صخرهها یا ساختمانها آشیانه میسازند.
طول بدن ۱۰۰ سانتیمتر است. این پرنده بهوسیله پر و بال سفید، شاهپرهای بالی سیاه براق، گردن دراز، منقار و پاهای دراز برنگ سرخ و روشن به آسانی تشخیص داده میشود. روی درختها وساختمانها مینشیند ودر این حالت اغلب یک پای خود را جمع میکند. آرام وبا تأنی راه میرود. در پرواز آهسته بال میزند واغلب بالباز اوج میگیرد ودر ارتفاع زیاد پرواز مینماید. طرح بدن درحال پرواز با گردن دراز کشیده آن را از حواصیل، پلیکان و کرکس مشخص میکند. بصورت گلههای نامنظم مهاجرت میکند. زود انس میگیرد.
لکلک سیاه بطول ۹۵ سانتیمتر پر وبالش سیاه براق است با جلای زرشکی و سبز و سطح شکمی سفید، منقار، دور چشم و پاهایش سرخ رنگ است. پرندهای است تک زی ودیر انس به تنهائی یا دسته جمعی مهاجرت میکند.
فلامینگوی کوچکتر (Phoenicopterus minor) یک گونه از تیره فلامینگو است که ساکن آفریقا و جنوب آسیا است.
این گونه کوجکترین و پرشمارترین گونه فلامینگو است, که تعداد آن دو میلیون تخمین زده شدهاست. معمولا وزن آن ۴٫۵ پوند (۲٫۰ kg), و طول آن ۳ فوت است. همچنین طول بال آنها تقریبا یک متر است.
منطقه زادولد این پرنده آمریکای جنوبی از اکوادور و پرو تا شیلی و آرژانتین و از شرق تا برزیل است; فلامینگوی شیلیایی یک گونه معرفی شده به آلمان و هلند نیز هست. همچنین جمعیت کوچکی از آن در یوتا و کالیفرنیا زندگی میکند.
پرهای این فلامینگو صورتیتر و مقداری بزرگتر از فلامینگوی بزرگتر و البته کوچکتر از فلامینگوی آمریکایی است. این گونه را میتوان از پاهای خاکستری و زانوهای صورتی شناخت اگرچه جوجههای آن ممکن است زانوهای صورتی نداشته باشند اما پاهایشان خاکستری است. بیش از نیمی از نوک این فلامینگو مشکی است که بیشتر از دیگر فلامینگوها است.[۱]
فلامینگوی آمریکایی (Phoenicopterus ruber) یک گونه بزرگ از فلامینگو است که بسیار نزدیک به فلامینگوی بزرگتر و فلامینگوی شیلیایی است. همچنین با عنوان فلامینگوی کارائیب, شناخته میشود اما زندگی آنها در گالاپاگوس باعث شدهاست که نام موردنظر درست نباشد. این گونه تنها گونه فلامینگوی بومی آمریکای شمالی است.
فلامینگو یا مُرغ آتشی پرندهای است از راستهٔ آتشمرغسانان.
فلامینگو پرندهای است با پاهای دراز و منقاری منحنی و گردنی بلند خمیده، آبچر بابدنی بسیار کشیده و پر و بالی به رنگهای سفید و صورتی است.
در پروازها باها و گردنش کشیده و قدری پائین تر از سطح بدن قرار میکیرد. بالهایش ترکیب زیبائی از رنگهای سرخ و سیاه است. پرنده نابالغ قهوهای مایل به خاکستری چرک است. فلامینگو به آرامی راه میرود ودر حالیکه سر ومنقار خودرا در آب کم عمق فرو برده تغذیه میکند. فلامینکو از ۹۰/۰ تا ۵/۱ متر بلندی دارد. بیشتر فلامینگوها حلزون وگیاهان آبی را میخورند. این پرندگان یصورت دست جمعی و در دستههای چند هزارتایی زندگی میکنند.